به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ویم وندرس
«تراويس آندرسن (استنتن) که چهار سال پيش گم شده، در يک شهر کوچک مرزي پيدايش مي شود. «والت» (استاکول)، برادر کوچک ترش که سرپرستي پسر هفت ساله ي «تراويس» - «هانتر» (کارسن) - را به عهده دارد او را نزد خود مي آورد. «تراويس» مي خواهد به دنبال همسرش، «جين» (کينسکي)، برود که او نيز چهار سال پيش ناپديد شده...
کارگردان: جیم جارموش
مجموعه ای از پنج داستان مختلف از راننده تاکسی هایی در شهرهای مختلف آمریکا و اروپا و اتفاقاتی که در یک شب برای آنها می افتد...
کارگردان: فدریکو فلینی
« زامپانو » ( كويين ) كه با نمايش سيار زورمندى هايش روزگار مى گذراند ، « جلسومينا » ( ماسينا ) ى معصوم و ابله نما را از مادرش میخرد تا در نمايش هايش دستيار او باشد ...
کارگردان: آلفونسو کوارون
در مکزیکو سیتی، دوستان Tenoc Iturbide و Julio Zapata، دوستان دیرین نوجوان احساس بی قرار بودن می کنند، زیرا دوست دخترانشان با هم از طریق اروپا سفر می کنند تا همه آنها مرحله بعدی زندگی خود را در کالج آغاز کنند. در عروسی خانوادگی شاداب، Tenoch و جولیو با Luisa Cortés، همسر بیست و یک پسر عموی Tenoch's Jano، دو نفر که از اسپانیا به مکزیک نقل مکان کرده اند، ملاقات می کنند. Tenoch و Julio سعی می کنند زیبایی لوئیسا را تحت تأثیر قرار دهند و به او بگویند که سفر خود را به زیباترین ساحل منحصر به فرد مکزیک...
کارگردان: اینگمار برگمان
« پروفسور بورگ » ( شوستروم ) همراه عروسش ، « ماريانه » ( تولين ) كه در زندگى زناشويى با همسرش ( بيورنستراند ) مشكل دارد ، براى دريافت دكتراى اقتصاد ( در پنجاهمين سالگرد فارغ التحصيلى اش از دانشگاه ) به لوند مى رود .
کارگردان: David Lynch
داستان فیلم جریان مسافرت Alvin Straight هفتاد و سه ساله در سال 1994 ازLauraens به Mt.Zion است. او متقبل این سفر عجیب و غریب می شود تا رابطه اش را با برادر مریض 75ساله اش بهبود ببخشد....
کارگردان: Jean-Luc Godard
»فرديناند گريفون« (بلموندو) کارگردان تلويزيوني همراه »ماريان«(کارينا) پرستار بچه هايش، خانه و خانواده اش را ترک مي کند. صبح روز بعد مردي در آپارتمان »ماريان« به قتل مي رسد و »فرديناند« (که »ماريان« اصرار دارد او را »پي يرو« بنامد) مي پذيرد تا دوتايي به ريوي يرا بگريزند...
کارگردان: مارتن برست
«جک والش» (رابرت دنیرو) استخدام شده تا یک حسابدار مافیا بنام «جاناتان ماردوکاس» (چارلز گرودین) را دستگیر کند. پلیس فدرال در گرفتن رد جاناتان درمانده است، اما جک براحتی او را می یابد و اکنون باید او را از نیو یورک به لس آنجلس ببرد تا ۱۰۰ هزار دلار دستمزدش را بگیرد. از طرفی پلیس فدرال و مافیا نیز به دنبال این حسابدار هستند و همین مساله کار جک را کمی مشکل می کند...
کارگردان: ریدلی اسکات
دو زن ناراضي از زندگي خود، «تلما» (ديويس) و «لوييز» (ساراندون)، با يکديگر دوست هستند. اين دو در شب اول سفري تفريحي به کافه اي در آرکانزاس مي روند و در آن جا «لوييز» مردي را که خيال آزار و اذيت «تلما» را دارد مي کشد. سپس هر دو زن پا به فرار مي گذارند تا خود را به مکزيک برسانند...
کارگردان: جیم جارموش
«ويلي» (لوري) همراه دوستش، «ادي» (ادسن)، در نيويورک زندگي بي هدفي را مي گذارند و به همين دليل از ورود مسافر ناخوانده، «اوا» (بالينت)، دختر عموي مجارستاني خود به خانه اش راضي نيست. پس از ده روز «اوا» نزد عمه اش، «لوتي» (استارک) در کيلولند مي رود. «ويلي» و «ادي» سراغ «اوا» مي روند...
کارگردان: تئو آنگلوپولوس
فیلم داستان دو کودک است که به دنبال پدر خود که قرار بود در آلمان زندگی کند می گردند. علاقه شدید آن دو به این پدر آنها را به مرزهای بین کودکی و نوجوانی می برد...
کارگردان: دنیس هاپر
دو موتور سوار به نام های «وایات» (فاندا) و «بیلی» (هاپر)، به مقصد نیو اولیانز به جاده می زنند. آن دو، شب ها در چادر می خوابند و ماری جوانا می کشند و روزها به راه شان ادامه می دهند
کارگردان: دیوید لینچ
جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» (کیج) جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا» (درن)، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» (لد) ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند...
کارگردان: جرج میلر
زمان آینده. «نایت رایدر» (گیل)، سردسته ی روان پریش گروهی موتور سیکلت سوار هنگام تعقیب پلیس تصادف می کند و کشته می شود. «مکس راکاتانسکی» (گیبسن)، مأمور کارآمد پلیس با ترغیب رئیسش، «مکافی» (وارد) از استعفا منصرف می شود و با رفیقش «جیم گوس» (بیسلی) کارشان را شروع می کنند ...
کارگردان: تاد فیلیپس
جاش و تیفانی از زمانی که بچه بودند، همدیگر بودند. ENTER بت، یک ورزش سکسی با کالج جاش به کالج می رود. یک شب، جاش و بث درگیر میشوند و یک فیلم ویدئویی در همان روز تشکیل میدهند که جاش قصد دارد یک ویدئو برای تیفانی از او درباره زندگی کالج صحبت کند. نوار غلط ارسال می شود، جاش را مجبور می کند، همراه با چند نفر، برای رفتن به آستین، جایی که تیفانی است، و متوقف کردن او از دیدن نوار. کامل از خنده، شما مطمئن باشید که لذت بردن از جاده سفر.
کارگردان: Bobby Farrelly، Peter Farrelly
دو دوست خوش قلب، اما به شدت احمق، به نامهای «هری» (جف دنیلز) و «لوید» (جیم کری) تصمیم دارند یک کیف پر پول را به صاحبش، که دختری زیبا است، بازگردانند. آن دو در این راه کل کشور را زیر پا می گذارند و گرفتار دردسرهای مختلفی می شوند، ولی آیا موفق می شوند کیف را به صاحبش برسانند؟
کارگردان: Menahem Golan
داستان این فیلم در ارتباط با لینکولن هاوک “سیلوستر استالونه” راننده ی کامیونی است که سعی دارد که زندگی اش را از نو بسازد , بعد از مرگ زنش او تلاش می کند سال هایی را که در کنار پسرش نبوده را جبران کند و …
کارگردان: کامرون کرو
«ویلیام» پانزده ساله (فیوجیت)، مقالاتی درباره ی موسیقی راک اندرول می نویسد و به این ترتیب نظر «لستر بنگز» (هافمن)، سردبیر مجله ی معروف کریم، را جلب می کند و این مجله او را به هم کاری دعوت می کند. «ویلیام» برای شروع، مأمور مصاحبه با «گروه استیل واتر» و نوشتن مطلبی در مورد آنان می شود. این مطلب برای «بنگز» رضایت بخش نیست، اما در مورد توجه «بن فانگ تورس» (چن)، سردبیر مجله ی «رولینگ استون» قرار می گیرد…
کارگردان: جان لندیس
جوليت جيک» (بلوشي) و «ال وود» (ايکرويد) از اعضاي گروه برادران بلوز، تصميم مي گيرند پنج هزار دلار براي بقاي يک پرورشگاه فراهم کنند. آنان در تلاش هستند تا اعضاي گروه را بار ديگر دور هم جمع کنند.
کارگردان: Barry Levinson
«چارلی پپیت» (کروز)، فروشنده ی زبرو زرنگ، پس از مرگ پدرش در می یابد که یک برادر بزرگ تر از خود به نام «ریموند» (هافمن) دارد که در اقامتگاه عقب مانده های ذهنی زندگی می کند. در واقع «ریموند» «دانشوری در خود مانده» است: کسی که در بعضی زمینه ها رشد فکری زیادی دارد ولی در رابطه های معمولی وا می ماند...