به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: بهمن گودرزی
رای کاربر: 8
همیشه تو زندگیم دنبال یه پاس طلایی بودم ولی بهم پاس که ندادن هیچ، خودشون توپ رو کردن تو گل! اونا شدن غزال تیزپا، من شدم شیر، بی یال...
کارگردان: بیل کاندن
رای کاربر: 8
یک زن جادوگر یک شاهزادهٔ جوان را نفرین و او را تبدیل به یک دیو زشت میکند و به وی یک آینهٔ جادویی که او را از حوادث مطلع میکند و یک گل رز میدهد که تا بیستویکمین سال تولدش شکوفه میدهد. حال او باید…
کارگردان: محمد اسد نیا
رای کاربر: 1
وقتی مسافر محترمی از خارج از کشور مهمان شماست و شما برای حفظ آبرو حاضر به انجام هر کاری هستید، ماجراهای جالبی رخ میدهد…
کارگردان: کاظم راستگفتار
رای کاربر: 1
این فیلم داستان زندگی جوانی است که با نام مستعار آشوب در کافههای لالهزار خوانندگی میکند. آشوبهای تاریخی و واقعی دهه ۱۳۲۰ باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی آشوب میشود.
کارگردان: حسن فتحی
رای کاربر: 6
ماجرای فصل دوم از جایی شروع میشود که پس از مرگ بزرگ آقا اداره همه چیز به قباد میرسد و او همه کاره دم و دستگاه دیوان سالار میشود، اما شرایط جدید و قدرت گرفتن قباد به مذاق عمه بلقیس که در کرمان زندگی میکند خوش نمیآید و او برای آنکه مدعیان قدرت را از سر راه خاندان دیوانسالار بردارد به تهران می...
کارگردان: سامان مقدم
رای کاربر: 10
داستان پنج خانواده را روایت میکند که به دلایلی مجبور میشوند سه ماه در یک خانه با یکدیگر زندگی کنند. این پنج خانواده پیش از این هیچ آشنایی با یکدیگر نداشتهاند و در یک روز بنا به اتفاقی مجبور میشوند که با هم زندگی کنند.
کارگردان: علیرضا بذرافشان
رای کاربر: 8
این مجموعه داستان زندگی محافظ یکی از معاونان وزرا است و اتفاقاتی که در حیطه زندگی شخصی و کاری او بوجود میآید را روایت میکند.
کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان
رای کاربر: 10
همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده میشدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده....
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رای کاربر: 8
در محلههای پر آشوب تهران، در پیچاپیچ خیابانها و کوچهها و در پستوی خانهها سرگردان و حیران. آیا این جستجو را فرجامی هست؟
کارگردان: مهران مدیری
رای کاربر: 7
از 7 صبح تا 5 بعدازظهر یک فرد را در تهران روایت میکند که آن روز آخرین فرصت آن فرد است که باید کاری را انجام دهد. فیلم هرچه جلوتر میرود بزرگتر میشود و ریتم مدام تندتر میشود و دیوانهوار بودن ماجرا بزرگتر و موضوع عظیمتر میشود.