به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: داریوش مهرجویی
در یک ساختمان چهار طبقه در حاشیه شهر که نمور و فرسوده است و نیاز به تعمیر دارد، چهار خانواده زندگی میکنند. مباشر و نماینده قانونی خانه، "عباس آقا" که در طبقه اول سکنا دارد درصدد است خانه را از مستاجرین تخلیه نماید و به کمک آژانس معاملات ملکی (مهتاب) ساختمان را به تدریج به نام خود کند. مستاجرین که حکم تخلیه را دریافت کردهاند اما امکان تخلیه را ندارند و به کمک آژانس معاملاتی دیگری درمییابند که حکم به علت مجهول الوارث بودن خانه بیاعتبار است. میان مستاجرین و عباسآقا بر سر تخلیه و تعمیرات خانه د...
کارگردان: کمال تبریزی
رضا مثقالی معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانه است. رضا را به زندانی تحویل می دهند که رئیس آن (آقای مجاور) مردی بسیار سختگیر و انعطافناپذیر است. او عقیده دارد باید آنقدر نسبت به مجرمان ـ با روش هایی خاص ـ سخت گیری کند که حتی فکر اعمال خلاف به مغزشان نرسد. و معتقد است زندانیان را به زور هم که شده باید وادار به درستکاری کرد تا به بهشت بروند. رضا در حادثه ای مجروح می شود و به بیمارستان خارج از زندان منتقل می شود. در آنجا...
کارگردان: داریوش مهرجویی
برای خانوادهای دو مهمان سرزده که تازه عروس و داماد هستند، میآید و چون وضع مالی خانواده خوب نیست، همسایگان دست به دست هم میدهند تا آبروی صاحبخانه را حفظ کنند...
کارگردان: کمال تبریزی
«صادق» فیلمبردار تلویزیون با راهنمایی همکارش پی میبرد که اگر همراه با آقای «کمالی» به مناطق جنگی سفر کند، به راحتی خواهد توانست وام مورد نظر خود را دریافت کند. او علیرغم عدم تمایل و ترس از فضایی ناشناخته، تصمیم به رفتن میگیرد. حضور «صادق» در منطقهی جنگی حوادثی هم مضحک و هم خطرناک پیش میآورد. او به همین دلیل ترفندهایی را به کار میگیرد تا از منطقه خارج شود، اما ناخواسته لحظه به لحظه به خط مقدم نزدیک و نزدیکتر میشود و سرانجام در موقعیتی استثنایی قرار میگیرد و...
کارگردان: بهروز افخمی
دو خلافکار خرده پا از وجود گنجی با کلید عقاب دو سر که میراث تزار روسیه است٬ با خبر می شوند. هر دو در تلاش برای به دست اوردن گنج با اتفاقاتی روبه رو می شوند.
کارگردان: یدالله صمدی
«خسرو» و «علیرضا» در یکی از محلات تهران زندگی مجردی سادهای دارند. روزی کالسکهی یک بچهی یکساله به نام «پریسا» که در سرازیری پارک رها شده، پس از طی چند خیابان و کوچه در مقابل خانهی «خسرو» و «علیرضا» متوقف میشود. آنها به تصور اینکه بچه سر راهی است، چند روزی از او نگهداری میکنند. تا اینکه «مهری» مادر بچه، فرزند خود را در خانهی آنها مییابد و پی میبرد که بین بچه و آن دو، انس و الفتی ایجاد شده است. «علیرضا» میکوشد این علاقه منجر به وصلت میان «خسرو» و «مهری» شود...
کارگردان: مسعود دهنمکی
مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدن خود به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما باضمانت میرزا و یکی دیگر رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند.
کارگردان: محمد متوسلانی
"میرزا نوروز" بین مردم شهر بخاطر کفشهای کهنه و پر وصلهاش شهرت دارد و این کفشها وسیلهای برای تخطئه و دست انداختن میرزا است. میرزا اهمیتی به مسخرگیهای مردم شهر نمیدهد. ولی همسرش که تاب تحمل این وضعیت را ندارد او را ترک کرده و شرط بازگشت را خرید کفشهای نو قرار میدهد. میرزا که همه توجهش معطوف مالاندوزی است، بدواٌ مقاومت کرده ولی سرانجام ناچار از خرید کفش نو میشود. ولی مشکل تازهای پیدا میکند و آنهم دور کردن کفشهای قدیمی است که هربار به صورتی به خود او بازمیگردد و گرفتاری و دردسری برای م...
دلشاد، یک قاچاقچی در خیابان، در حال مبارزه با برخی مسائل مالی است و نمی تواند اجاره اش را پرداخت کند. به این ترتیب، او به ناچار تلاش می کند تا راه های جدیدی را برای کسب پول، اما هر بار شکست بخورد. تنها یک راه غیر معمول و وسوسه انگیز پیش از او وجود دارد؛ که او را بزرگترین و عجیب ترین چالش زندگی خود را روبرو است. چالشی کشنده که ظاهرا فقط عشق می تواند مخالف باشد.
کارگردان: یدالله صمدی
«ماشاءالله ایرانمنش» اهل و ساکن کرمان است. آپارتمانی در تهران از پدرش به ارث برده است. وی به قصد ازدواج و خرید مغازهای در کرمان، اقدام به فروش آپارتمانش در تهران میکند. ولی به علت ناهمگونی همسایههای ساختمان، فروش آپارتمان با مشکلاتی مواجه میشود. «ماشاءالله» پس از تمهیدات گوناگون در نهایت مجبور به فروش آپارتمان به یک شرخر میشود.
کارگردان: رامبد جوان
داستان این فیلم درباره مدرسهایی غیرانتفاعی است که شاگردانش جزو بهترینهای منطقه هستند و به عبارتی مدرسهی نمونه است. مدیریت این مدرسه توسط خانمی با نام بیتا دارابی ( ویشکا آسایش ) که یک فمینیسم کامل است ، اداره میشود. خانم دارابی از آن دسته مدیرانی است که به هیچ عنوان اعتقادی به دبیر مرد ندارد و همیشه اطرافیان و شاگردان مدرسه را از معاشرت با مردان منصرف میکند و به آنها میفهماند که اصولاً جنسیت مرد چیز مزخرفی است!. اما با فارغ شدن دبیر شیمی مدرسه ، خانم دارابی مجبور میشود تا به منظور افزایش ...
کارگردان: پریسا بختآور
تهران - جمعه؛ محمد و شیرین تنها تا بعدازظهر فرصت دارند هزینه صافکاری ماشین تصادفی را که سوار آن هستند تامین کنند، شیرین جرات ندارد ماشین پدر را که یواشکی از خانه بیرون آورده و با آن تصادف کرده، با آن وضع به خانه برگرداند. آنها راهی خانه ای در آپارتمانی در شمال شهر میشوند تا با کاری که انجام میدهند، پول موردنیاز را تامین کنند. ورود آنها به آپارتمان اتفاقاتی را در پی دارد که ...
کارگردان: سامان مقدم
ارژنگ صنوبر شخصیتی چهل ساله است که همراهش میشویم تا تجربههای متفاوت و پیچیده اش از عشق و مصائبی که در زندگی دچارش میشود را برایمان بازگو کند...
کارگردان: محمدرضا هنرمند
خسرو پذیرش، مخترع یک پودر جادویی لباسشویی، به یک کارخانه تولید پودر می رود تا با دیدن مدیرعامل، اختراعش را به تولید برساند. اما تصادفاً از آسانسور پرتاب و به بیمارستان منتقل می شود. مدیرعامل شرکت، داریوش جم نیز از شنیدن خبر ورشکستگی قریب الوقوع شرک سکته مغزی می کند و به همان بیمارستان منتقل می شود. در بیمارستان، پرفسور ساعی که متخصص پیوند اعضاست، مغز خسرو را به بدن داریوش پیوند می زند و خسرو در جسمی تازه حیات پیدا می کند. او در ابتدا وضعیت تازه را نمی پذیرد؛ اما وقتی می فهمد جای مدیرعامل یک شرکت...
کارگردان: تهمینه میلانی
«فرشته» دانشجوی ادبیات و برادرش «عباس» دانشجوی کامپیوتر با خانوادهی نیمهسنتی خود در یکی از محلات قدیمی تهران زندگی میکنند. رفتار و شوخی های فرشته موجب سوء تفاهم برای مسئولان دانشکده می شود. آن ها او را از تحصیل معلق می کنند. برادرش عباس، که به کار با کامپیوتر علاقه دارد، به او توصیه می کند که کاری پیدا کند. تا اینکه...