داستان رامشگر کامل نیست این است جعفر در شب عروسی به رقاصهای به نام شهین دل می بند و به همراه دوستش جمشید به دنبال او به شهر میرود. جعفر شهین را در یک بنگاه شادمانی مییابد و مطلع میشود که او اسیر دست اسماعیل است. شهین پیشنهاد جعفر را برای زندگی مشترک نمیپذیرد و کارش به دربه دری میکشد. همسر جعفر به دنبال شوهرش روانه شهر میشود و به دام اسماعیل میافتد. در لحظهای که اسماعیل قصد اغفال زن را دارد جعفر سر میرسد و با او در گیر میشود.
1 لایک
0نظر
بیوگرافی آنا جون
آن کیست کز روی کَرَم با ما وفاداری کند بر جای بد نامی چو ما یک دم نکو کاری کند حافظ عزیزم عزیزم قلب عاشق را مرنجان لوفز لوفز لوفز عزیزم من پاک هستم با خدا هستم من عاشق هستم بسم الله بیا بیا .......... یک زمان غافل شدم صد سال راهم دور شد