به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: منوچهر هادی
رای کاربر: 2
قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی. جمشید و رضا دو دوست قدیمی هستند که عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آن ها ازدواج کردند. پس از گذشت سه سال، ممدچاخان بالاخره عروسی می کند. جمشید، رضا خرسند، رضاسوسن، زری، پری، علم تاج و سرهنگ، خلاصه کل شکرآباد جمع می شوند تا شامِ عروسی ممد را بخور...
کارگردان: آرش معیریان
رای کاربر: 2
این سریال راجع به باغی است که عمه آذر برای برادرزاده هایش به ارث گذاشته و شرط استفاده از آن هم این است که یک سال این 4 تا خانواده کنار هم زندگی کنند
کارگردان: حسین نمازی
رای کاربر: 3
نادر پس از فوت ناگهانی پدرش برای تسویه حساب با بیمارستان، مخارج مراسم تدفین و همچنین حضور میهمانان و اقوام برای مراسم دفن و ختم، با مشکلات پیشبینی نشدهای دست به گریبان میشود.
کارگردان: بهرنگ توفیقی
رای کاربر: 3
در پگاه مه آلود یک روز پاییزی،در زیر شاخه های پرشکوه افرا، فرزندی زاده میشود؛ حاصلِ وصلتِ شومِ اخلاق و منفعت.چشمانِ پیرِ افرا، یگانه شاهد این راز در اعماق جنگل است. شاهدی که آموخت در نگاه عاشقانهبه زندگی، فقط صاحب تنهایی خویشی. هیچکس نبودن، اولین و آخرین قانون کتاب عشق است….
کارگردان: منوچهر هادی
رای کاربر: 5
همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسمپور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت…
کارگردان: حامد آهنگی
رای کاربر: 5
شبآهنگی برنامهای لذتبخش، پر از خنده و شوخی و بازیهای جذاب با اجرای حامد آهنگی و با حضور هنرمندان و افراد مشهور و محبوب کشور است.
کارگردان: ایرج طهماسب
رای کاربر: 6
در همسایگی خانه جدید آقای طهماسب که به تازگی به آن نقل مکان کرده، یک سالن عروسی قرار دارد. بنابراین شخصیت های عروسکی جدیدی که اکثر آن ها کارکنان این سالن عروسی هستند به زندگی او اضافه شده و اتفاق های جذابی را رقم می زنند.
کارگردان: امید شمس
رای کاربر: 6
پروانه دختری جوان که در مغازهای کار میکند و درگیر ماجرای عاشقانهی عجیبی با فرهاد میشود که این عشق زندگی او و فرهاد را تحتتاثیر قرار میدهد.
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رای کاربر: 8
– من عاشق زمستونای اینجام، قشنگ نیست؟ + قشنگه ولی سختی داره، پنج هزار کیلومتر پرواز میکنن فقط برای این که زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه ولی تهش خونهشونو پیدا میکنن. – اگه به تهش برسن. + بلد باشن میرسن.