به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: آرش معیریان
رای کاربر: 2
این سریال راجع به باغی است که عمه آذر برای برادرزاده هایش به ارث گذاشته و شرط استفاده از آن هم این است که یک سال این 4 تا خانواده کنار هم زندگی کنند
کارگردان: عادل تبریزی
رای کاربر: 2
«امیرعلی با مدرک دکترا، در جستجوی شغلی آبرومند است که سرنوشت او را در معرض انتخابی سخت قرار میدهد...!» او فرزند یک نانوا در سطح پایین شهری است و بر حسب اتفاق با استاد خود روبرو می شود و از آنجا صفحه روزگارش ورقی متفاوت می خورد، امیر علی در این مسیر فراز و نشیب های بسیار را تجربه می کند و در نهایت ....
کارگردان: احمد کاوری
رای کاربر: 2
یارمحمد برای فرار از گرسنگی و خشکسالی به شمال کشور میرود تا شغل ماهیگیری را پیشه کند. او که نمیداند ماهیگیری آن منطقه در سلطه گردنکشی به نام تراب است٬ به دریا میزند و مقابل تراب میایستد. وارش بیوه جواد که سالها تراب در خیال ازدواج با اوست٬ با دیدن دلاوری یارمحمد دل به او میبندد و به تراب جوا...
کارگردان: سیدمسعود اطیابی
رای کاربر: 2
یک پیشکسوت فوتبال که مدتی است روی کامیون باربری کار میکند و پس از آشنایی با سه دانشجو که صاحب خانهشان به دلیل مشکلاتی اثاثیه آنها را به خیابان ریخته است٬ درگیر ماجراهایی میشود...
کارگردان: بهمن گودرزی
رای کاربر: 2
زندگی قانونهای زیادی داره. ولی به نظر من مهمترینش اینه که راحت٬ نه بگی و هیچوقت از نه گفتن نترسین. موافقین؟ نه؟
کارگردان: سید مازیار میری
رای کاربر: 2
این سریال قصه زوج جوانی را روایت میکند که با نقل مکان به ساختمانی جدید درگیر اتفاقاتی تازه میشوند...
کارگردان: محمدرضا ورزی
رای کاربر: 2
این سریال روایتی تاریخی است که بخشی از دلاوریها و پایمردیهای ستارخان، دوستان و همپیمانان او را نیز به تصویر میکشد.
کارگردان: وحید امیرخانی
رای کاربر: 2
یک کمدی قصهگوی موقعیت است که نگاهی گذرا به دفاع مقدس دارد و مضامین اجتماعی با زبانی طنز در آن طرح میشود.
کارگردان: بهرنگ توفیقی
رای کاربر: 2
به عَجز مهمونم میکنی؟ به تسلیم ؟ این چه رضاییه که باید از ظهر عاشورا و وَقف عقیق و خون پسرم بگذرم؟ رضای کدوم دیاریه، این رضاییه که تو میخوای...
کارگردان: حسین سهیلیزاده
رای کاربر: 2
گاهی بود و نبود و هستونیست ادمها، به وسوسهای گره میخورد که به سادگی باز نمیشود...
کارگردان: حسین سهیلیزاده
رای کاربر: 2
به طلا و تلاش و عشق… جوان و گُل و گِل… همه چیز از یک وسوسه شروع میشود و به یک وسوسه ختم میشود. از رفاقت شروع میشود و به رفاقت میرسد. داستان مرز خوشبختی داستان انتخابها است. دوراهیها. زمانی که بر لب مرز ایستادهای. یک سو شاید خوشبختی است و در سوی دیگر هم شاید خوشبختی. انتخاب با توست. و انتخاب ن...