به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مسعود جعفریجوزانی
رای کاربر: 6
«لم لعلی» با خرسش وارد کوچهی «خورشید» در حومهی شرق تهران میشود. مرد که عاشقانه بچهها را دوست دارد سعی میکند با رقصاندن خرس، گرد غم را از دل اهالی محل بزداید. اما آقای کمالی که صاحب تنها خانهی نوساز محل است، عَلَم مخالفت با حضور «لم لعلی» و خرس را در محله به دست میگیرد و مبارزه بین آنها آغاز ...
کارگردان: سعید حاجیمیری
رای کاربر: 6
در روزهای اول جنگ «طالب»، ارباب روستای مالکیه، راه ورود ارتش عراق را به این روستا هموار میکند. «رحمان» نوجوان دوازده ساله و چوپان گاومیشهای «طالب»، تنها فردی است که اجازه پیدا میکند در مناطق اطراف رفت و آمد کند. «جاسب» دوست «رحمان» که به تازگی از سربازی آمده هنگام فرار از روستا مجبور به کشتن یک س...
کارگردان: حسین قاسمیجامی
رای کاربر: 6
فیلم در سه اپیزود پیوسته، از نگاه یک عکاس دوره گرد بازار اتفاق می افتد و نگاهی به موقعیت اجتماعی آدم ها در جامعه و جنگ دارد. قصه اول، ماجرای دزدیده شدن دوربین عکاسی عکاس دوره گرد است. او تلاش می کند دوربینش را پیدا کند. اما به نتیجه ای نمی رسد، تا اینکه دزد را پیدا می کند... پس از آن قصه دوم شکل می ...
کارگردان: احمدرضا درویش
رای کاربر: 6
«اسماعیل» که سرپرستی مادر و خواهر و برادر کوچکترش را به عهده دارد، در تکاپوی به دست آوردن کاری است، اما موفق نمیشود. صاحبخانهاش حکم تخلیه گرفته است. نامزدش برای روبراه کردن عروسی پافشاری میکند؛ اما «اسماعیل» توان مالی و روحی مناسبی برای این کار ندارد. تا اینکه طی حادثهای گرفتار و زندانی میشود ...
کارگردان: عبدالرحیم شرفی فریمانی
رای کاربر: 6
عشق و علاقهی «عزت» به کبوتربازی به حدی است که حتی توجهی به زن و فرزندانش ندارد. اهالی محل نیز از مزاحمتهای او در امان نیستند. تا اینکه روزی پرواز کبوتران «عزت» باعث سقوط یک هواپیمای شکاری میشود و خلبان آن به شهادت میرسد. مأمورین انتظامی «عزت» را دستگیر میکنند. پسرش «رضا» تصمیم به از بین بردن کب...
کارگردان: اکبر منصور فلاح
رای کاربر: 6
در یکی از روستاهای شمال، یک روستائی به نام عیسی یک موتور شخم زنی می خرد. او اولین کسی است که این دستگاه را تهیه کرده. از طرفی عبدالله هم تصمیم می گیرد یک موتور مانند موتور عیسی خریداری کند و برای این کار تصمیم می گیرد گاو خود، پیشانی سفید را بفروشد. اما پسر عبدالله به دلیل علاقه ای که به پیشانی سفید...