به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محمد حمزهای
رای کاربر: 9
برای خودم فکرهایی داشتم آرزو داشتم می خواستم قهرمان بشم می خواستم اون چیزی که جامعه بهم تحمیل میکنه رو کنار بزنم، خوبه.
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
رای کاربر: 9
مصطفی ریاحی رزمنده سالهای جنگ و روزنامه نگار به دور از مصلحت گرایی امروز، به خاطر توطئهای مالی به زندان میافتد و نشریه اش تعطیل میشود اما با الطاف ظاهری شخصیتی متنفذ از زندان بیرون میآید و چون طرز فکر و مقالاتش مورد قبول هیچ یک از جناح های سیاسی نیست....
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 9
در یک ساختمان چهار طبقه در حاشیه شهر که نمور و فرسوده است و نیاز به تعمیر دارد، چهار خانواده زندگی میکنند. مباشر و نماینده قانونی خانه، "عباس آقا" که در طبقه اول سکنا دارد درصدد است خانه را از مستاجرین تخلیه نماید و به کمک آژانس معاملات ملکی (مهتاب) ساختمان را به تدریج به نام خود کند. مستاجرین که ح...
کارگردان: بهتاش صناعیها
رای کاربر: 9
منوچهر شصت سال سن دارد، او بازنشسته اداره دخانیات است ولی از سر بیکاری همچنان هر روز به اداره میرود. مادرش تا زنده بود آرزو داشت ازدواجش را ببیند، در حالی که منوچهر حتی دوستی هم در زندگی نداشته به جز خسرو...
کارگردان: فریدون حسنپور
رای کاربر: 9
داستان زندگی شخصیتهای فیلم طی یک دوره چهل ساله تعریف میشود. مرتضی پورامین که جوانی درسخوان بوده، در دهی نزدیک دیلمان گیلان زندگی کرده و در ده او دختری بنام گلرخ نیز زندگی میکند. گلرخ دوست دارد با مرتضی ازدواج کند ولی پدر و مادر او به ازدواج رضایت نمیدهند، گلرخ با پافشاری بسیار بالاخره آن دو را را...
کارگردان: مصطفی کیایی
رای کاربر: 9
پشت هر آدمی یه داستانی هست و پشت هر داستانی یه آدم، بهتره قبل از هر قضاوتی یکم صبر داشته باشیم...
کارگردان: اصغر فرهادی
رای کاربر: 9
سیمین میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادرنمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند.این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد میکند و مجبور میشود به خانه پدرش برگردد. ترمه...
کارگردان: مصطفی کیایی
رای کاربر: 9
این فیلم به داستان آتشسوزی ساختمان پلاسکو و شهادت آتشنشانان عزیز کشورمان میپردازد.
کارگردان: محمدرضا هنرمند
رای کاربر: 9
«لیلا» و «بهرام» اعضاء خانوادهای در شهر شادی، برای کمک به مادرشان که وام بانکیاش را دزدی به نام «گنجو» ربوده وارد عمل میشوند. اما توسط «گنجو» و مادرش «عجوزه» دستگیر شده و در زیرزمین «عجوزه» زندانی میشوند. عروسکهای «لیلا» و «بهرام» برای رهایی آن دو به فکر نقشهای میافتند و طی عملیات ضربتی آنها ...