به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سیاوش سرمدی
رای کاربر: 5
این فیلم به بخشهایی از زندگی شهید ستاری میپردازد. نام قبلی این فیلم «آذرخش» بود که به «منصور» تغییر کرد. کارگردان این فیلم سیاوش سرمدی است و علیرضا داوودنژاد در مقام مشاور کارگردان در این فیلم حضور دارد. خلاصه فیلم: شهید ستاری به کمک همراهان صدیق و با اعتمادش، پایه های تولید هواپیماهای جنگی را بنا...
کارگردان: دیوید یتس
رای کاربر: 5
فیلم در سال ۱۹۲۷، چندین ماه پس از دستگیری جادوگر سیاه بدنام گلرت گریندلوالد آغاز میشود. با این حال، گریندلوالد همانگونه که قول داده بود موفق به فرار پرسر و صدایی از زندان شده و مشغول گرد آوردن طرفداران بیشتری برای آرمان خود، یعنی ترفیع جایگاه جادوگران بر تمام مخلوقات غیرجادویی، بودهاست. تنها کس...
رای کاربر: 5
چهار رفیق قدیمی چند ماه پس از کنکور، به بهانه تولد یکی از آنها که در کنکور پذیرفته نشده و اکنون عازم خدمت سربازی است، دور هم جمع میشوند و تصمیم میگیرند، شبی را به تفریح و خوشگذرانی بپردازند. ولی در شهر بهجای پیدا کردن مکانی برای تفریح، با مکانهای دیگری مواجه میشوند.
کارگردان: علیرضا داوودنژاد
رای کاربر: 5
داستان دختری را روایت میکند که برای تولد ۱۸ سالگی خود، پدر و مادرش را به جایی ناآشنا دعوت میکند. پدر و مادر برای رسیدن به آنجا سفری را از منچستر به لندن آغاز میکنند. در این سفر آنها زندگی گذشته خود را مرور میکنند.
کارگردان: افشین هاشمی
رای کاربر: 5
خاله قورباغه مهربان و معاشرتی که بزرگترین مشکلش تنهایی و دور افتادگی از ۹۸ بچهاش است، در کنار شخصیتهای جدیدی چون خواهر دوقلویش با نام آبجی باجی، پزشک جنگل با نام حکیمه باجی، همسایه طماع و خلافکارش با نام سمسارباشی، یاور افسانهایاش با نام نخودی و نوههیی که هرکدام از شهری یا کشوری به سراغش می آین...
کارگردان: بهرام عظیمی
رای کاربر: 5
داستان این انیمیشن که در سال 1500 هجری شمسی می گذرد، درباره زندگی گذشته و حال شخصی به نام اکبر آقا است که به مسائل اجتماعی فرهنگی و شهرنشینی می پردازد....
کارگردان: محمدرضا نجفیامامی
رای کاربر: 5
پیرمردی به حرفه نقالی مشغول است و ابزار کارش، عروسکهای شخصیتهای شاهنامه است. هنگامی که عروسکهای پیرمرد به کمک انیمیشن جان میگیرند، همه چیز تغییر میکند و داستان مهیجی آغاز میشود...
کارگردان: بهروز یغماییان
رای کاربر: 5
جمشید اتفاقی دختر پادشاه را می بیند و دلباخته او می شود. پادشاه که فرزند ذکور ندارد،تصمیم می گیرد بین شاهزاده های نقاط دیگر مسابقه ای بگذارد و شاهزاده برنده، داماد پادشاه و وارث حکومت او شود. خورشید که نمی خواهد جایزه این مسابقه شود از قصر فرار می کند و در جنگل اسیر گرگ ها می شود. جمشید، خورشید را ...