به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: شاپور یاسمی
رای کاربر: 4
پسر،دانشجوی دانشکده ی پزشکی و دختر دانشجوی دانشکده ی حقوق است.این دو باهم آشنا شده و عاشق هم میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند.اما دختر را به اجبار به مرد پول داری شوهر میدهند.چند سال بعد شوهر دختر در حادثه ای مجروح شده و او را به بیمارستان میبرند که پسر در ان جا پزشک است .در این جا دو دلباخته ی ...
کارگردان: هوشنگ کاووسی
رای کاربر: 4
زنی به قتل میرسد.پلیس همسر او را گرفتار میکند ولی شهودی هستند که در ساعت وقوع جرم متهم را در جای دیگری دیدهاند.آنها ابتدا از دادن شهادت به نفع متهم خودداری میکنند و هنگامی که حاضر به ادای شهادت میگردند یکی پس از دیگری به قتل میرسند.متهم محکوم به اعدام میشود.صبح روز اعدام هنگامی که متهم را بر...
کارگردان: سردار ساگر
رای کاربر: 3
"صفرعلی" به همراه همسرش "محبوبه" و پدر او به تهران می آید تا درآمد بیش تر و زندگی مرفه تری به دست آورد.صفرعلی طی حادثه ای با مردی به نام خلیل روبرو میشود که فوق العاده به او شبیه است و از ثروت فراوانی نیز برخوردار است ،خلیل با وجودی که همسر دارد اوقاتش را در کارباره ها میگذراند و بعد از آشنایی با ...
کارگردان: جمشید شیبانی، اکبر دست ورز
رای کاربر: 3
مردی در راه سفری مهم کشتی اش دچار توفان سختی روبرو میشود.کشتی غرق شده و مرد به جزیره ی ناشناخته پا میگذارد و با نظریاتی خاص،قانون و نخوه ی زندگی در جزیره را طی ماجراهای جالبی تغیر میدهد.
کارگردان: سالار عشقی
رای کاربر: 2
جوانی روستایی با کار شبانه روزی قصد دارد با دختر محبوبش ازدواج کند ولی موفق نمیشود.هنگام شخم زدن یک کلاه پیدا میکند که هرکس آن را بر سرش بگذارد ناپدید میشود.جوان روستایی از کلاه استفاده میکند و ضمن به دست آوردن ثروت کافی،سبب به دام انداختن باند تبهکاران نیز میشود.
کارگردان: شهلا
رای کاربر: 3
قبیله ای از کولی ها نزدیک دهکده ای ساکن میشوند. یکی از کولی ها از روی فقر دست به سرقت گوسفندی از مدرسه ی دهکده میزند،معلم جوان مدرسه موفق میشود که کولی را گرفتار کند.دختر آن کولی که "مرجان" نام دارد برای دیدن پدرش که در مدرسه زندانی است به دهکده میرود و در آن جا با معلم جوان روبرو شده و متدرجاٌ ...
کارگردان: عطاءالله زاهد
رای کاربر: 1
"سهراب" و "مریم" در کنار فرزندشان "نوشین" زندگی خوشی دارند.سهراب در کارش به سرعت پیشرفت میکند.در همین زمان زنی به نام"سوسن" در برابر سهراب قرار میگیرد.سهراب مجذوب او میشود و خانواده اش را فراموش میکند.اما با کوشش "سرور" خواهر سهراب با خانواده ی کوچک او خوشبختی از دست رفته را بازمییابد.