به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: تری گیلیام
رای کاربر: 7
«جيمز کول» (ويليس)، يک زنداني حکومتي است که در سال 2035 به شرطي با آزادي اش موافقت مي شود که به زمان گذشته برگردد و مانع گسترش يک بيماري ويروسي شود. اين بيماري باعث نابودي بيش تر مردم کره ي زمين شده و به خاطر آلودگي هوا، بازماندگان در زيرزمين زندگي مي کنند...
کارگردان: مل گیبسون
رای کاربر: 7
اواخر قرن سیزدهم. «ادوارد اول» (مک گوهان)، شاه انگلستان نسبت به سرزمین اسکاتلند ادعای مالکیت دارد. «ویلیام والاس» (گیبسن) که نسبت به زادگاهش تعصب نشان می دهد، پس از این که سربازان انگلیسی همسر تازه عروسش را به قتل می رسانند، برای خون خواهی و نیز آزادی اسکاتلند به مبارزه برمی خیزد...
کارگردان: کمال تبریزی
رای کاربر: 10
«صادق» فیلمبردار تلویزیون با راهنمایی همکارش پی میبرد که اگر همراه با آقای «کمالی» به مناطق جنگی سفر کند، به راحتی خواهد توانست وام مورد نظر خود را دریافت کند. او علیرغم عدم تمایل و ترس از فضایی ناشناخته، تصمیم به رفتن میگیرد. حضور «صادق» در منطقهی جنگی حوادثی هم مضحک و هم خطرناک پیش میآورد. او ...
کارگردان: محسن مخملباف
رای کاربر: 8
گبهای برای شستشو توسط زوج پیری گشوده میشود. دختر جوانی به نام «گبه» بر آن ظاهر میشود. «گبه» از عشق خود میگوید و عاشقش که سوار بر اسب به دنبال اوست، اما ازدواج با عاشق به وفای عهد پدر نیاز دارد که زمانش را موکول به بازگشت عمویش از شهر کرده است. عموی «گبه» معلم پیری که طبع شعر دارد و از زندگی در ش...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 2
قبل از انقلاب اسلامی، دبیرستان تعطیل میشود. هفت دانشآموز با هم قرار ملاقاتی را در چند سال آینده میگذارند. پس از انقلاب اسلامی، آنها که حال هریک شغل و زندگی خاصی پیدا کردهاند، به قرار ملاقات میآیند. یکی از آنها که وکیل دعاوی است به محل قرار نمیآید. او درگیر وکالت یک شرکت بزرگ است که این کار م...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
رای کاربر: 8
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گم...
کارگردان: علی درخشی
رای کاربر: 3
«غلامحسین» نوجوانی است چهارده ساله که برای کمک به امرار معاش خانواده در فروشگاهی کار میکند. یک روز او باعث میشود که یکی از تلویزیونهای فروشگاه به زمین بیفتد و بشکند. «فریدون» جوان بیست سالهای که در مغازهی مجاور کار میکند به «غلامحسین» کمک میکند تا صاحب مغازه متوجه قضیهی شکستن تلویزیون نشود. ...