به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حسن خردمند
رای کاربر: 1
جوانی که زندگی ساده و بی ریایی دارد گرفتار گروهی بی خبر و خوش گذران می شود.کسانی که به انواع نیرنگ ها نقشه ی منحرف کردن جوان های ساده را دارند.جوان زندگیش بازیچه قمار،چهره ی زیبای یک زن و سایر عوامل فریبنده ی نیرنگ های این افراد می شود و وقتی به خود می آید که سال های جوانیش را بیوده هدر داده است
کارگردان: صمد صباحی
رای کاربر: 1
"مشهدی عباد" پیرمرد خسیس و پولداری است که شیفته ی "گلنار" دختر "رستم بیک" تاجر ورشکسته است.رستم بیک حاضر می شود گلنار را به مشهدی عباد بدهد تا او قرض هایش را بپردازد،ولی گلنار جوانی به نام "سرور" را دوست دارد.مشهدی عباد موفق می شود که سرور را از سر راه خود بردارد و مراسم ازدواجش را تدارک ببیند.اما د...
کارگردان: غلامحسین نقشینه
رای کاربر: 1
سرهنگی بازنشسته وقتی فرزندش را در حمله ی بیگانگان به وطن از دست می دهد از "کیومرث" دامادش می خواهد به مدافعین وطن بپیوندد. ولی کیومرث حاضر به این کار نیست.سرهنگ و دخترش داوطلبانه به جبهه می روند.سرهنگ مجروح و بستری می شود و در این زمان کیومرث تصمیم می گیرد به جبهه برود. به زودی سربازان وطن،تجاوز بی...
کارگردان: معزالدیوان فکری
رای کاربر: 1
دختر جوانی پس از این که پدرش را از دست می دهد تنها و سرگردان می شود.پس از سال ها در جریان حادثه ای گذارش به خانه ای می افتد که در آن ناپدری و برادر شیفته ی او می شوند ولی دختر خود متمایل به جوان دیگری است.ناپدری وقتی موفق به جلب توجه دختر نمی شود قصد تجاوز به دختر را می کند.اما حقیقت آشکار شده و دخت...
کارگردان: حسن خردمند
رای کاربر: 1
"پریوش" و"مهوش" دو خواهرند با دو روحیه ی متفاوت- پریوش از طریق دوستی ناباب با جوانی به نام "فیروز" آشنا شده و وسیله ی او منحرف و سرگردان و آواره می شود.مهوش با معلمش"بهروز" ازدواج می کند و پریوش که روی بازگشت به خانه را ندارد هرچه بیشتر آلوده به فساد می شود و زمانی جرئت بازگشت به خانه را پیدا می کن...
کارگردان: مهدی گرامی
رای کاربر: 1
جوانی هوسران، دختری را فریب می دهد و سپس او را رها می کند. اما در جریان حوادثی بشدت تنبیه می شود و در شرایطی اندوهبار سعی می کند دختر را بیابد اما موفق نمیشود...
کارگردان: مهدی رئیسفیروز
رای کاربر: 1
تصادفی "حبیب" و "تاتا" زن هرجایی را مقابل هم قرار می دهد.حبیب حس می کند که گمشده ی خود را یافته است.حبیب،تاتا را به زندگی شرافتمندانه ای دعوت می کند و به خاطر او از پدر،مادر،خانواده و همه چیز خود چشم می پوشد.همه معتقدند حبیب دچار اشتباه شده است اما او به زودی ثابت می کند که در تشخیص خود اشتباه نکرده...