به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: بهمن گودرزی
رای کاربر: 8
قدیمیا میگن طرف اینقدر شیر داغ خورده دهنشو سوزنده، موقعی که می خواد دوغ بخوره فوتش میکنه. حالا این شده حکایت آدمای آتیش بازی یا اینقدر تخته گاز میرن که یاتاقان میزنه یا اینقدر احتیاط رو رعایت میکنن که از انورو بوم می افتن...
کارگردان: مسعود دهنمکی
رای کاربر: 2
محمد جوانی است که شوق رفتن به جبهه را دارد اما با مخالفتهای سرسختانهی پدرش مواجه میشود و پدر برای رفتن او به جبهه شرطهای عجیب و غریب میگذارد تا اینکه محمد شبانه از خانه فرار کرده و به جبهه میرود و پدر برای بازگرداندن او راهی منطقه میشود...
کارگردان: محمدمهدی عسگرپور
رای کاربر: 5
خبر آمدن یک میهمان، کارهایی که خیلی وقت است زمین مانده، دلشورهی یک پذیرایی و زنگ در که به صدا میآید...
کارگردان: سید جلال دهقانیاشکذری
رای کاربر: 9
دههی ۶۰ و دو دوست که برای رسیدن به هدفی با یکدیگر همراه میشوند.
کارگردان: شهرام مکری
رای کاربر: 8
چند دانشجوی دختر و پسر برای شرکت در جشن بادبادک بازی به شمال کشور رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها کلبه-رستورانی قرار دارد که سه مرد ساکن آن هستند. رستوران به گوشت احتیاج دارد و جز این جوانها شکاری در آن اطراف نیست...
کارگردان: سعید سهیلی
رای کاربر: 9
یک شهر شلوغ... یک مرد تنها... هزار کوچهی بنبست... اسلحهی کلاش، یک خشاب خالی و هزار بغض فروخفته... اسد: آدم بدبخت، آدم ناشکره. عادل: کدوم ناشکری، ما از اونائیم که به دنیا اومدیم ولی دنیا به ما نیومد...
کارگردان: سعید آقاخانی
رای کاربر: 7
فرزین دچار اعتیاد به مواد مخدر است و خانوادهاش را در طول داستان درگیر ماجراهایی میکند...
کارگردان: اسماعیل فلاحپور
رای کاربر: 2
استخر: فروغ زن متمولی است که صاحب چند رستوران بوده و همین طبقه اقتصادی باعث میشود با مردی که ده سال از خودش کوچکتر است ازدواج کند. با ورود خواهر زاده فروغ به داستان اتفاقاتی می افتد که…...
کارگردان: مصطفی کیایی
رای کاربر: 9
کاوه نابغهی علوم کامپیوتری به همراه خواهر و شوهرخواهرش تحت شرایط خاصی حساب بانکی یک رانتخوار به نام محتشم را هک میکنند. محتشم برای بازگشت پولش به روشهای غیرقانونی رو میآورد. اما این پول هنگفت در اختیار هفت جوان قرار میگیرد و مشکلات عدیدهای برای آنها بوجود میآورد.
کارگردان: نرگس آبیار
رای کاربر: 8
پسری جوان به جبهه رفته است. مادر او مش الفت در نبود پسرش روزهای تلخی را میگذراند و منتظر است او روزی از جبهه بازگردد. او نمیداند پسرش اسیر شده یا در جنگ کشته شده است...
کارگردان: سیدشهاب حسینی
رای کاربر: 8
داستان یک نویسندهی متفکر است که به دنبال نوشتن پایانی جاودان برای داستانش است و با اقامت درطبقه وسط یک آپارتمان، بر اساس دریافت هایش از زندگی و آدمهای اطراف برای کشف جاودانگی داستان آنها را تجسم میکند و با ظهور در قالب شخصیتهای مختلف یک سفر فلسفی را طی میکند...