به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مصطفی آلاحمد
رای کاربر: 2
این فیلم کوتاه از خلال دوران جنگ به شکلی سمبلیک به زندگی یه زوج تازه ازدواج کرده میپردازد...
کارگردان: کمال تبریزی
رای کاربر: 2
فرهاد که در جنگ مجروح شده و موقتاً بیناییاش را از دست داده، به بیمارستانی صحرایی منتقل میشود که در آن پرستاری به نام شیدا از مشاهدهی مقاومت فرهاد در تحمل درد شگفتزده میشود و به تدریج میفهمد که میتواند با تلاوت قرآن، التیام بخش او باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آن ها ایجاد...
کارگردان: اصغر فرهادی
رای کاربر: 2
در سالن انتظار یک زایشگاه، لحظههای انتظار اگرچه بهکندی میگذرد اما همیشه همراه با اتفاقاتی است که وقوعشان با تولد نوزاد، پیوند خورده است. در هر قسمت از این مجموعه، آدمهای متفاوتی در طول انتظار خود، ماجراهایی تازه را بوجود میآورند.
کارگردان: رسول ملاقلیپور
رای کاربر: 2
هیوا اکبری پس از گذشت پانزده سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم میگیرد تا از مناطق جنگی و خانهای که در آن با همسرش زندگی می کرده، بازدید کند. امیر کرمی، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همراهان حمید در جنگ بوده میخواهد با هیوا ازدواج کند، ولی هیوا به رغم نشانههایی از کش...
کارگردان: قدرتالله صلحمیرزایی
رای کاربر: 2
یک باند بمبگذار بینالمللی که قصد دارند هنگام ورود هیأتهای کشورهای مختلف به اصفهان، بمبی را منفجر کنند و…
کارگردان: محسن مخملباف
رای کاربر: 2
خورشید، پسر نه ساله تاجیک، به همراه مادرش در خانهای اجارهای زندگی میکند...
کارگردان: حمید جبلی
رای کاربر: 2
رحمان مؤذن نوجوان روستا با دیدن تابلوی تازه حضرت مریم که برای کلیسای روستا آورده شده، به یاد مادر خود میافتد. کشیش پیر برای آماده شدن کلیسا برای مراسم مذهبی، تصمیم میگیرد راه قنات قدیمی نزدیک کلیسا را باز کند. رحمان به او کمک کرده، اما پدرش او را سرزنش میکند. وقتی پدر رحمان برای تهیه وسایل لازم ج...
کارگردان: محمدعلی طالبی
رای کاربر: 2
معلم مدرسه در روستایی دور افتاده، پسر بچه ای را که شیشه ای شکسته از کلاس بیرون می کند و به او تأکید می کند که تا شیشه ای جای آن نگذارد حق آمدن به کلاس را ندارد. در این روستا شیشه بری وجود ندارد. پسرک باید راهی طولانی را برای انداختن شیشه بپیماید...
کارگردان: خسرو شجاعی
رای کاربر: 2
در زمانهای دور در سرزمینی سرسبز و زیبا در حاشیه جنگلی، شهر باشکوهی وجود داشت که حاکمی مستبد به نام زرین کلاه بر آن حکمرانی میکرد.