به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: خسرو معصومی
رای کاربر: 4
خبرنگاری با قطار وارد زادگاهش می شود و از همان بدو ورود خاطرات خود را که مربوط به سال های گذشته است مرور می کند، خبرنگار که برای یک روزنامه محلی قلم می زده تلاش دارد تا پرده از روی فساد و اختلاس مسئولان شهر بردارد. اما شهردار با نفوذی که در قدرت مرکزی دارد مانع از افشاگری های خبرنگار جوان می شود. در...
کارگردان: شهرام اسدی
رای کاربر: 5
تیوای بشیر، قاطرچی پیر که آشنا به جاده های نرفته و پنهان است، این بار اجیر شده مرد زرگری است که در اثر بمباران شیمیایی نابینا شده است. زرگر به خاطر آنچه همراه خود دارد و نیز به خاطر عدم اطمینان به قاطرچی نگران است و این نگرانی با پیوستن عده ای دیگر از آسیب دیدگان فزونی می گیرد و این تازه آغاز سفری ه...
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 3
محمود، شوهر مریم بانو، برای پیوستن به یک زن جوان مطلقه همسرش را ترک می کند و به امارات متحده عربی می رود. بانو ـ که زنی اهل ذهن و شعر و فرهنگ است ـ از روی دلسوزی و برای یافتن همدم، کرمعلی باغبان همسایه و هاجر همسر مریض احوال باردارش را که اتاق محل سکونتشان را از دست داده اند، به خانه خود دعوت می کند...
کارگردان: مجید مجیدی
رای کاربر: 6
جعفر و جمال بعد از مرگ پدرشان در روستا توسط یک راننده ربوده شده و با فروخته شدن جعفر به عبدالله خواهر و برادر از هم جدا می شوند. جعفر به همراه دیگر بچه های ربوده شده برای عبدالله کار کرده و جمال نیز به مدرسه اعراب در پاکستان منتقل می شود. جعفر برای یافتن خواهر خود راهی پاکستان می شود. او پس از یافتن...
کارگردان: ابوالحسن داوودی
رای کاربر: 1
دلشاد دستفروش دوره گردی است که به خاطر مشکلات مالی و اجاره خانه عقب افتاده اش ناچار می شود راه های جدیدی را برای بدست آوردن پول بیازماید. اما همه راه ها به روی او بسته می ماند. تنها، راهی غیرمعمول او را وسوسه می کند. سرانجام او در برابر بزرگترین و غیرمعمول ترین واقعه زندگی اش قرار می گیرد. واقعه ای ...
کارگردان: مهدی صباغزاده
رای کاربر: 4
امیر جلال الدین، پاورقی نویس قدیمی مطبوعات، حاضر نیست خود را با شیوه نوشتاری مطبوعات جاری همساز کند. او به پند و اندرزهای همسرش و نویسنده جوانی که سالها پیش شاگردش بوده اعتنا نمی کند. وقتی پس انداز امیر جلال الدین ته می کشد، سر و کله سمسار محله و همسایه بساز و بفروش او برای تصاحب عتیقه ها و خانه درن...
کارگردان: بزرگمهر رفیعا
رای کاربر: 5
در سال 57، به هنگام وقوع انقلاب اسلامی، بازپرس دادگر ضمن بررسی پرونده کامپیوتریزه کردن سیستم بایگانی سازمان تأمین خدمات اجتماعی (وزارت بهداری) که توسط یک شرکت آمریکایی انجام می شد، به یک سری اعمال خلاف از جمله حساب سازی و رشوه خواری پی می برد و جمعی از مسئولین آمریکایی شرکت و همدستان ایرانی آنها را ...
کارگردان: علی حاتمی
رای کاربر: 5
در زمان سلطنت احمد شاه، تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر قصد دارد با پرکردن چند صفحه از چند موسیقی دان ایرانی، ردیف های اصیل ایرانی را که در حال فراموشی است، از گزند گذر زمان محفوظ نگه دارد. به همین منظور از آقاحسین دلنواز خواسته می شود که جمعی از بهترین نوازندگان را برگزیند. این قصد و برنامه س...
کارگردان: یدالله صمدی
رای کاربر: 3
«خسرو» و «علیرضا» در یکی از محلات تهران زندگی مجردی سادهای دارند. روزی کالسکهی یک بچهی یکساله به نام «پریسا» که در سرازیری پارک رها شده، پس از طی چند خیابان و کوچه در مقابل خانهی «خسرو» و «علیرضا» متوقف میشود. آنها به تصور اینکه بچه سر راهی است، چند روزی از او نگهداری میکنند. تا اینکه «مهری» ...
کارگردان: جاناتان دمی
رای کاربر: 7
یک کاراگاه جوان برای پرده برداری از راز یک قاتل سریالی عجیب، مجبور است تا به دیدن یک دکتر روانشناس برود. دکتری که او به دیدنش می رود به جرم خون خواری، کندن پوست صورت و جویدن گردن در یک زندان فوق امنیتی نگهداری می شود. اما حقیقت ماجرا این نیست. دکتر می تواند با تسلط بر مردم آنها را کنترل کند...
کارگردان: اکبر خواجویی
رای کاربر: 6
بین سالهای 41 و 45 «مهاراجه راجو» یک سیرکباز ورشکسته، برای ادامهی بقای حیوانات باقیماندهی سیرک و خانوادهاش، مجبور میشود در یکی از شهرهای کوچک ایران نمایشی برپا کند. نمایش با موفقیت روبرو نمیشود. همکارانش او را ترک میکنند. «مهاراجه راجو» که تحت فشار طلبکاران قرار گرفته و همینطور به خاطر پنهان...
کارگردان: مجید قاریزاده
رای کاربر: 4
«احمد» بعد از سالها دوری از وطن و خسته از زندگی در خارج از کشور، به زادگاهش برمیگردد و مشتاقانه به دیدار تنها فرزندش «علی» میشتابد... «پروانه» همسر سابق «احمد» با مرد نااهلی به نام «کریم» ازدواج کرده و در کارخانهای برای گذراندن زندگی مشغول کار است. «احمد» به دیدار «پروانه» میرود تا بتواند «علی»...