به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
رای کاربر: 5
داستان قحطی و خشکسالی عظیم ایران که در سالهای 1295 تا 1297 و در دوران جنگ جهانی اول در زمان اشغال ایران به دست قوای بیگانه روس و انگلیس رخ داد را روایت میکند...
کارگردان: حمیدرضا قربانی
رای کاربر: 5
دعوای دو برادر بحرانی را در خانواده ایجاد میکند، مادر این خانواده و دو عروسش که در سه طبقهی یک خانه زندگی میکنند سعی میکنند هرکدام به تنهایی بار مشکلات پیش آمده در زندگیشان را به دوش کشند...
کارگردان: سید جمال سید حاتمی
رای کاربر: 5
دخترک تازه به انگشتانش لاک زده بود که روزگار صورتش را نقاشی کرد...
کارگردان: مصطفی کیایی
رای کاربر: 5
پشت هر آدمی یه داستانی هست و پشت هر داستانی یه آدم، بهتره قبل از هر قضاوتی یکم صبر داشته باشیم...
کارگردان: بهروز شعیبی
رای کاربر: 5
قصه «سیانور» در دهه 50 میگذرد و محور اصلی آن زندگی عاشقانه یک زوج است که در آن دوره زمانی به تصویر کشیده میشود...
کارگردان: رضا درمیشیان
رای کاربر: 5
عده ای از جوانان بزهکار، به قصد دزدی از قشر پولدار، گروهی با نام «لانتوری» تشکیل میدهند. پاشا فرد اصلی لانتوری در این بین عاشق زنی به نام مریم میشود. پاشا قصد ازدواج دارد اما مریم چندین بار جواب منفی میدهد، تا اینکه در آخرین بار...
کارگردان: بهنام بهزادی
رای کاربر: 5
داستان مادری که بنا به توصیه پزشک باید به علت آلودگی هوا، مابقی عمر خود را خارج از شهر تهران سپری کند، همین امر سبب مشکلاتی بین دو دختر وی میشود...
کارگردان: سروش محمدزاده
رای کاربر: 5
آنها نمیدانستند اتفاقی میافتد که چهارشنبه را برایشان روزی متفاوت خواهد کرد...
کارگردان: منوچهر هادی
رای کاربر: 5
ناصر و خانوادهاش به سفری سیاحتی به برزیل دعوت میشوند. آنجل، دختری برزیلی، او را با نامزد سابق خود اشتباه میگیرد و…
کارگردان: مرجان اشرفیزاده
رای کاربر: 5
«آبجی» درباره طلا و عطی (آبجی) مادر و دختری است که سالیان سال است کنارهم زندگی میکنند؛ سالهایی به درازای زندگی آبجی یعنی حدود 50 سال. اما این وضعیت پایدار نیست و روزهای جدایی از راه میرسد. این جدایی در حالی اتفاق میافتد که «آبجی» به دلیل شرایط ویژهای که دارد بسیار وابسته به مادر است و «طلا» در ...
کارگردان: اصغر نعیمی
رای کاربر: 5
نازنین: مهم نیست کی هستی یا چه کاره ای... تو هر وضعیتی که باشی محبت وظیفته... فرهاد: نصیحت ات خوبه. فقط یه خورده کهنه شده.