به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: کارل گوتلیب، Joe Dante
رای کاربر: 5
A spoof 1950's sci-fi movie, interspersed with various comedy sketches.
کارگردان: بروس برسفورد، Robert Altman
رای کاربر: 5
Ten short pieces directed by ten different directors, including Ken Russell, Jean-Luc Godard, Robert Altman, Bruce Beresford, and Nicolas Roeg. Each short uses an aria as soundtrack/sound (... See full summary »
کارگردان: Peter R. Hunt
رای کاربر: 5
Jay Killion (Charles Bronson) had been the presidential bodyguard, but for the inauguration of the recently elected president, he is assigned to the first lady, Lara Royce (Jill Ireland). ... See full summary »
کارگردان: Steve De Jarnatt
رای کاربر: 5
In the year 2017, a rich man travels to the ends of the earth to find that the perfect woman is always under his nose. When successful businessman Sam Treadwell finds that his android wife,... See full summary »
کارگردان: Abel Ferrara
رای کاربر: 5
A modern day Romeo & Juliet story is told in New York when an Italian boy and a Chinese girl become lovers, causing a tragic conflict between ethnic gangs.
کارگردان: والتر هیل
رای کاربر: 5
A Texas Ranger and a ruthless narcotics kingpin - they were childhood friends, now they are adversaries...
کارگردان: Phil Alden Robinson
رای کاربر: 5
Based upon the true story of "Sonny" Wisecarver. In 1944, Sonny made headlines nationwide due to his affairs with 2 older adult women. (ie. He was so irresistible, that he was a danger to ... See full summary »
کارگردان: Luis Valdez
رای کاربر: 5
مروری بر زندگی "ریچ ولنز" یکی از اولین خوانندههای سبک راک که از فقر برخاست و به عرش رسید تا اینکه در سن 17 سالگی بر اثر سقوط یک فروند هواپیما جان خودش را از دست داد.
کارگردان: Marek Kanievska
رای کاربر: 5
یک دانشجو به درخواست دوست دخترش برای تعطیلات به لس آنجلس بازمی گردد اما متوجه می شود دوست سابقش به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده است و...
کارگردان: کاترین بیگلو
رای کاربر: 5
آريزونا. «کيلب کالتن» (پاسدار)، کشاورز جوان، يک شب از دختري به نام «مي» (رايت) دعوت مي کند با وانتش او را برساند. نزديک صبح «مي» سراسيمه از «کيلب» مي خواهد او را به خانه ببرد و وقتي «کيلب» به او نزديک مي شود، «مي» گردنش را گاز مي گيرد و مي گريزد. حالا «کليب» خون آشام شده است و دارو دسته ي خون آشامان...