به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: هومن سیدی
رای کاربر: 9
دنیا برای من جای کوچیکیه... بعضی اوقات احساس میکنم دارم خفه میشم. احساس میکنم همهجا بسته است و من نمیتونم نفس بکشم.
کارگردان: سیدجواد هاشمی
رای کاربر: 9
«اختاپوس» از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها «بل بله» را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشه «پیشونی سفید» از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر «آهوی پیشونی سفید» برگشته تا آهو را از «سالار» یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و «پیشونیسف...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 9
حاجآقا دکتر جلال سروش (پرویز پرستویی)، کارآفرین موفق بخش خصوصی، تصمیم به افشای خیانتهای شرکت پیسارو که مافیای قدرت و ثروت است میگیرد. سیاوش مطلق (امیر جدیدی) و احمد کیا (حمیدرضا آذرنگ) فرزندخواندههای سروشاند و سیاوش نهتنها مورداعتمادترین فرد نزد سروش است، بلکه دلبستهٔ مهتاب (پگاه آهنگرانی)، دخ...
کارگردان: مصطفی تقی زاده
رای کاربر: 9
آدمهای عجیبی هستیم... امروزمون با فردا خیلی فرق میکنه...
کارگردان: ابوالحسن داوودی
رای کاربر: 9
داستان چند جوان است که در یک قرار اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و به دنبال یک شوخی و شرطبندی در مسیری پیچیده و دلهرهآور میافتند، مسیری که درک جدیدی از زندگی و اجتماع را برای هرکدامشان رقم میزند.
کارگردان: اشکان خیل نژاد
رای کاربر: 9
به بازسازی خاطره ای از یک دسته پیاده نظام در رمضان سال۶۱ و دوران آتش بس موقت می پردازد؛ شب های دراز تابستانی در خوزستان که به فرصتی برای بحث و شوخی و مجادله مردان دهۀ ۶۰ تبدیل می شود؛ اما این آتش بس دورانی کوتاه و موقت است و جنگ دوباره آغاز می شود
کارگردان: Kirk Jones
رای کاربر: 9
آقای سدریک براون که همسرش را از دست داده مجبور است تا از هفت کودک نا آرام و بسیار شلوغ خود به تنهایی مراقبت کند. او تصمیم می گیرد تا پرستاری برای نگهداری از بچه ها استخدام کند اما این کار آن طور که به نظر می رسد چندان ساده نیست. سرانجام شانس با ظاهر شدن پرستاری به نام نانی مک فی به سراغش می آید. زنی...
کارگردان: مجید مجیدی
رای کاربر: 9
پسرکی به نام علی کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبحها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای بهموقع رساندن کفشها میکند، اما علی هر روز دیر به مدرسه میرسد ت...