به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سعید روستایی
رای کاربر: 8
خانوادهای در تدارک مراسم عروسی دختر خانواده، سمیه، هستند؛ اما اتفاقاتی روابط خواهران و برادران را سرد میکند که درنهایت باعث ماجراهایی میشود...
کارگردان: عادل یراقی
رای کاربر: 7
روایت داستان یک معلم ریاضی است که برای تدریس خصوصی به خانه شاگردش میرود و همین امر باعث آشنایی او با مادر بچه میشود.
کارگردان: کمال تبریزی
رای کاربر: 7
تردید، شک و سر انجام خیانت، زندگی عاشقانه مهران و مینا را به مسیر تازهای میکشاند...
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رای کاربر: 8
احمد که عصیان نوجوانی اش را در سکوت گذرانده، فرمانده لشگری می شود که باید در دروازه های خرمشهر با دشمن بجنگند. اما سرنوشت او فرسنگ ها دور از مرز ایران رقم می خورد…
کارگردان: احسان عبدیپور
رای کاربر: 7
فائز، مسیح، آتنا و حمزه، روزهای کسالتبار و خمودهی حوالیِ سی سالگیشان را پشت سر میگذارند. ورود شیرزاد که پنج سال است زندگیاش را روی دریا و درون کشتی میگذراند، همراه با یک کشتی فرانسوی، اتفاقی و ناخواسته، ریتم زندگیشان را عوض میکند. یکباره چشم باز میکنند، تا میانهی یک بازی غریب ایستادهاند. ...
کارگردان: سروش محمدزاده
رای کاربر: 7
آنها نمیدانستند اتفاقی میافتد که چهارشنبه را برایشان روزی متفاوت خواهد کرد...
کارگردان: مسعود مددی
رای کاربر: 8
«گیتا» مادر متین است و به او دلبستگی زیادی دارد. پس از حادثهای که برای متین پیش میآید، گیتا تلاش میکند تا با این موضوع کنار بیاید، اما با گذر زمان متوجه واقعیتهای جدیدی میشود...
کارگردان: سید جمال سید حاتمی
رای کاربر: 7
دخترک تازه به انگشتانش لاک زده بود که روزگار صورتش را نقاشی کرد...
کارگردان: داود خیام
رای کاربر: 5
داستان این فیلم که بر اساس اتفاقات واقعی است، بین سال های ۹۱ تا ۹۲ میگذرد که روایتگر شرایط زن فیلم به نام «ماحی» است. شرایطی که بازگو کننده معنای کلمه ماحی است که از آن به معنای محوکننده یا نابودکننده یاد میشود.
کارگردان: مجید توکلی
رای کاربر: 6
داستان دختر و پسر جوانی را روایت میکند که با رویای پولدار شدن، خود را در شخصیتهای مختلف اجتماعی جا میزنند و از این طریق میخواهند به خواستههای خود برسند. آنها به طور اتفاقی به عنوان خریدار به ساختمانی مراجعه میکنند، ولی در ادامه با حقایقی رو به رو میشوند که...
کارگردان: سهیل بیرقی
رای کاربر: 7
داستان یک زن خلافکار حرفهای به نام آذر است که با وجود همه هشدارهایی که آدمهایش به او میدهند و او را از کار کردن در شرایط خطرناک فعلی بر حذر میدارند، آذر با سماجت و اصراری عجیب دست از کارهای خلافش نمیکشد و هرچند میداند هر یک از مشتریهایش میتوانند پلیس باشند، باز هم به کارش ادامه میدهد...