«دو فیلم با یک بلیط!» شبی که ماه کامل شد،چهارمین فیلم بلند نرگس آبیار درمقام کارگردان،فیلم خوبی است.آبیار بعد ازساخت سه فیلم در ژانر اجتماعی،این بار سراغ سوژه جسورانه ای رفته وگوشه ای از زندگی یک تروریست معروف را به تصویرکشیده است.قصه شبی که ماه...آنقدر جذابیت دارد که بتواند تماشاگر را باخود همراه کند.لوکیشن خاص فیلم،فیلمبرداری،دکوپاژ،موسیقی،انتخاب بجا ودقیق بازیگران،به ویژه النازشاکردوست و هوتن شکیبا که با فاصله گرفتن از رل های همیشگی شان درقامت دختر شیک و متمول و پسر شوخ وشنگ سریالهای کمدی،دراین فیلم حسابی درخشیده اند وفرشته صدرعرفایی که همچون همیشه خوب وکم نقص ظاهرشده،همگی از نکات مثبت فیلم آبیار هستند.تنها ایرادی که میتوان به فیلم گرفت،دوپاره بودن قصه است که گاهی آنقدر بیرون میزند که گویی به تماشای دوفیلم متفاوت با یک بلیط نشسته ایم!قسمت اول فیلم،روایتگر یک داستان عاشقانه نسبتا طولانی و حوصله سر بر است که کمتر فراز وفرود و هیجانی دارد.اما قسمت دوم کاملا بنیان فیلم زیر و رو میشود!یک تریلر گاهی ترسناک و مخوف از کشتارهای ریگی که درچند سکانس، تماشاگر را به ترشح آدرنالین وامیدارد!به جرات میتوان گفت،پارت دوم شبی که ماه...یکقدم از سینمای ایران جلوتر است! میزانسن های فوق العاده،چینش صحنه هوشمندانه،بازی بسیارخوب بازیگران(به ویژه هوتن شکیبا)و موسیقی مخوف وخاص فیلم به هرچه ملموس تر شدن فضای آن کمک ویژه ای کرده است.ای کاش آبیار در تدوین نسخه نهایی،قدری از سکانسهای کشدار و آزاردهنده پارت اول را حذف میکرد،تا فیلم ضرباهنگ بهتر و ریتم تندتری میگرفت.
فیلم را می توان در ژآنر وحشت نیز تعریف کرد ، ابتدا با سرخوشی کارکترها و فضایی شاد همراه است و ناگهان در ادامه داستان در وضعیتی وحشتناک ، غم زده و غیرقابل بازگشت قرار می گیرند و باید از آن بگذرند . این فرمول دقیقا شبیه به فیلمهای ژانر وحشت و ترس در هالیوود و سینمای جهانی به حساب می آیند ! و این موضوع به نوبه خودش جای تقدیر دارد ؛ فیلمساز زنی که فیلمی در ژآنر درام و وحشت با این پروداکشن ساخته است . متاسفانه موسیقی فیلم به نظرم کارشده نبود ، چندین قطعه صدا بارها و بارها تکرار می شدند و بنده خود چند قطعه از این موسیقی را در فیلمهای دیگر نیز شنیده بودم ، البته نکته مثبت موسیقی اینجاست که تنها به دنبال احساسی کردن مخاطب نیست . اما من هم با این جمله از آقای فراستی موافقم که : فیلمساز علاقه عجیبی به نمایش خشونت دارد. البته شاید فیلمساز تنها برای نمایش حقیقت اصلی بدین شکل خشونت زده شده است ...
اما امان از پایان بندی ، دوربین از ابتدای پرده سوم تا انتهای آن تنها با کارکتر هوتن شکیبا همراه است و گویی به دنبال حمایت از وی است ! به قدری این موضوع چشم گیر بود که حتی بیننده ارتباط حسی بیشتری نسبت به کارکتر ریگی در سکانس آخر برقرار می کند . و پلان آخر که نمایش گر این است که راه امثال ریگی ادامه دارد ... اما از نکته مثبت پایان بندی فیلم میتوان به ضربه ناگهانی که در سکانس آخر وارد می کند که آن را کوبنده ساخته است ، اشاره کرد .
4 لایک
پاسخ دهید
1398/04/27
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
اما من هم با این جمله از آقای فراستی موافقم که : فیلمساز علاقه عجیبی به نمایش خشونت دارد. البته شاید فیلمساز تنها برای نمایش حقیقت اصلی بدین شکل خشونت زده شده است ...
اما امان از پایان بندی ، دوربین از ابتدای پرده سوم تا انتهای آن تنها با کارکتر هوتن شکیبا همراه است و گویی به دنبال حمایت از وی است ! به قدری این موضوع چشم گیر بود که حتی بیننده ارتباط حسی بیشتری نسبت به کارکتر ریگی در سکانس آخر برقرار می کند . و پلان آخر که نمایش گر این است که راه امثال ریگی ادامه دارد ...
اما از نکته مثبت پایان بندی فیلم میتوان به ضربه ناگهانی که در سکانس آخر وارد می کند که آن را کوبنده ساخته است ، اشاره کرد .