فیلم"دختر" را اگر با باقی آثار میرکریمی بسنجیم؛ میشود اثری متوسط. چون زیبایی های "یک حبه قند" و "به همین سادگی" را نداشت اما بهتر از "زیرنورماه" و "اینجا چراغی روشن است" ساخته و پرداخته شده بود. چیزی شبیه به "خیلی دور خیلی نزدیک". میخواست رابطه پدر و فرزندی را نشان دهد. یکبار پدری متمول و ثروتمند و مغروری که روحِ خاکی و متواضع پسرش را نشناخته و اینبار پدری زحمتکش و دلسوز و پاکدست که آزادی خواهی دخترش را نادیده گرفته. و در هر دویِ این آثار که در آخر ذکر کردم؛ مشکلات به دلیل عدم توجه والدین به فرزندان رُخ داده است. "دختر" فیلمی ست که در نگاه اول ما را به یاد ملودرام های متعددی می اندازد که میخواهد فرار یک دختر و عصیانگری یک نوجوان را بنمایش بگذارد. اما صحنه ای که دختر را در هواپیما نشان می دهد و سپس او را در بیمارستان، بیانگر آنست که دخترِ فیلم بدنبال شوآف و خودنمایی و جلب نظر نیست. بلکه تنها میخواهد از کمترین حق خویش یعنی روابط دوستانه با همکلاسی هایش که همجنس او هستند لذت ببرد و در معاشرت آنها حضور داشته باشد. اما شک بی دلیل پدر به جامعه و حساسیت بیش از حد او به دخترش و نگرانی های بی پایانَ ش زمینه ساز ماجراهای فیلم می شود. فیلم"دختر" بیش از اینکه یک ملودارم اجتماعی یا یک اثر روانکاوانه در اجتماع باشد؛ بیانگر نگاه و نظر والدینی ست که هنوز نگران ارتباطات فرزندان بالغ خویش هستند. نگاهی که گاه آنقدر سختگیرانه می شود که گویی جامعه را فقط گرگ های درنده و روبَه های مکّار تشکیل می دهند!! که خود این معضل به دو بخش تقسیم می شود:"عدم شناخت جامعه و اعتماد به آن" / "عدم شناخت فرزند و توانایی هایِ او" . میرکریمی این قصه را سرود اما توجه بیش از حد به محتوی، او را از فرم سینمایی دور کرد. گرچه در پایان قصه میرکریمی به هدف خودش رسیده و تمامیِ آنچه را میخواسته بگوید؛ گفته. ولی بازهم مخاطب سینما منتظر یک شگفتی بی حد از این فیلمساز برجسته و بی حاشیه است که در این فیلم دیده نمی شود. اگر از فیلمبرداری لانگ شات و قاب هایی که از پتروشیمی آبادان گرفته شد بگذریم؛اگر از بازی زیبایِ فرهاد اصلانی و مریلا زارعی صرفنظر کنیم؛ اگر از سَلیس و روان بودن قصه چشم بپوشیم و همه ارکان و عناصر فیلم را موجه و اصولی و کارشده بپنداریم؛ یک چیز مرا خیلی اذیت کرد. اینکه هنوز متوجه نشدم که کارگردان ماهور الوند را بعنوان دختر موردنظر فیلم به ما نشان داد یا میخواست عقده و ناراحتی مریلا زارعی از تعصب بیش از حد برادرش را بیان کند؟؟ سکانس های درگیری لفظی مریلا زارعی و فرهاد اصلانی شاید بخاطر ماهور الوند بود؛اما کم کم به سمت انتقام جویی عمه داستان پیش می رود و در آن فضا غرق می شود و دخترک فیلم خیلی نرم به گوشه ای طرد شده و کم کم از یاد بیننده می رود. این تنها نکته ای بود که مرا از دایره فیلم جدا ساخت و نتوانستم ارتباطم را برقرار نگاه دارم. اما درکل باید گفت این سید سینمایِ ایران آنقدر دوستداشتنی و بی حاشیه و آرام است که باید دوستَش داشت و او را گرامی داشت و کارهایَش را تبلیغ کرد تا همه با سینمایی آرام و تمیز و روشن آشنا شوند.
3 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.