این اثر نیز مانند بسیاری از آثار طنز چندسال اخیر؛ صرفاً طنز موقعیت است و بس. نه محتوی دارند و نه موضوع درست و اصولی. فُرم را هم وامدار خنگ بازی هایِ محسن کیایی و پژمان جمشیدی اند و ریتم را هم از دست داده اند. تنها می مانند شوخی های جن سی و دم دستی و بی مزه. البته دو بازیگر نقش اصلی بسیار کوشیده اند از فانتزیِ بی مزه و لوس فیلم بکاهند اما کوشش شان بی فایده بوده و ثمری ندارد. فیلمنامه که اصولاً وجود خارجی ندارد. تنها یک خط نوشته است که آن را ابتدای فیلم در می یابیم. کمدی که وجود ندارد. تنها چندین موقعیت طنز است که آن موقعیتها به فیلم بدل نمیشوند. بازی ها هم که بشدت شبیه بداهه است و اتفاقات داستان مسخره و تاریخ مصرف گذشته. ریتم داستان شیش و هشتی ست.به ضرب و زور ادا و اطوار بازیگران پیش می رود. هویت فیلم هم کلاً مانند ترانه آخرِ فیلم مجعول و مجهول و من درآوردی ست. حالا که این فیلم نتوانسته ویترین خوبی برای خودش بچینَد ، اصلاً چرا باید دیده شود؟؟ تنها و تنها به یک دلیل. تا در اتوبوس بین شهری که نشسته اید و نوزادان عزیز درحال عربده کشیدن هستند؛ شما هدست خود را به مانیتور روبرویتان وصل کنید و صدای فیلم را زیاد کنید تا از بسامد صدایِ نوزادانِ عزیز کاسته باشید:)
9 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.