سلام به منظومی ها ! فیلم چهار راه استانبول بر خلاف آثار کیایی نزولی ضعیف برای آثار کاری خودش به رقم زد ... شروعی برای استارت یک اثر مستند گونه با فیلمنامه ای گنگ ، گنگ به معنای تکرار دوباره یک حادثه بدون هیچ درک منطقی از جذب مخاطب به ادامه و تماشا کردن فیلم ! گویا مخاطب تنها و تنها میتوانست از روابط بین شخصیت های فیلم و رد و بدل کردن احساسات و دیالوگ های آن به ادامه فیلم بنشیند ! احساساتی که فقط برای تکرار یک حادثه یا فاجعه گفته میشدند ...
آیا فیلم برای مخاطب باید یک اثر شروع کننده باشد یا یک فیلم تکراری و تکرار کننده ؟! داستانی برای نشان دادن داشته باشد یا پنهان کردنی پشت یک حادثه ؟! چیزی که ما در فیلم شاهد بودیم ...
فارغ از همه بحث ها آیا فیلمساز برای نشان دادن یک فیلم به اصطلاح مستند گونه ، نیاز به بیان احساسات شعارگونه دارد ؟ یک فیلم مستندگونه باید واقعیات و اتفاقات را جلوه دهد نه اینکه بخواهد مخاطب را برای اتفاقات بازخواست کند !!!
و سوال دیگر و مهمترین سوال اینکه آیا پلاسکو یک حادثه طبیعی بوده است یا یک جنایت ؟ جنایتی که مخاطب را به برداشت از طبیعی بودن آن برمی دارد ؟ قطعا اگر سوال آمد که ضعیف ترین فیلم کیایی چیست ! مطمئن باشید که چهار راه استانبول ....
سلام به نظرم در درک مضمون فیلم دچار اشتباه شدید...کیایی به هیچ وجه قصد ساختن فیلمی مستندگونه نداشته و هیچ قصدی هم برای کالبدشکافی حادثه ی پلاسکو و پاسخ به پرسش طبیعی/جنایت بودن واقعه نداشته. همونطور که از کارهای سابقش بر میاد، کیایی فیلمسازیه با دغدغه های ساده ی اجتماعی که توی این فیلم حادثه ی پلاسکو رو صرفاً بستری برای اتصال چند داستان قرار داده (و البته بنا به روال روز هالیوود که در ایران نادره اشاره ای، نه خیلی گذرا، به یک رویداد حساس معاصر می کنه) اتفاقاً انتخاب حادثه ی پلاسکو با توجه به دغدغه ی این فیلم که عدم مدیریت و حمایت از تولیدکننده های داخلیه بسیار هوشمندانه ست. از اونجایی که یقیناً هزاران داستان ناگفته در دل هریک از واحدهای پلاسکو (یا کلا هر ساختمانی به عنوان یک لوکیشن رایج در طرح های اپیزودیک یا چندپیرنگی) میشه متصور بود این انتخاب به عنوان زمینه ای برای تعریف یک داستان خیالی و در عین حال نه آنچنان دور از ذهن، هوشمندانه تر هم نشون میده. (به عبارت ساده تر: کیه که بگه همچین داستانی نمی تونسته وجود داشته باشه؟ هیچکس!) به این ترتیب چند قدم به باورپذیرتر شدن یک داستان خیالی برای مخاطب نزدیکتر شده که به نوبه ی خودش در راستای تأثیرگذاری هر چه بیشتر پیام و بیانیه ی اجتماعی/اقتصادی/سیاسی فیلمه. بیانیه ای که در بخش پایانی فیلم از زبان کاراکتر رادان می شنویم، مبنی بر عدم توجه/توجه دیرهنگام و بی فایده ی مسئولین که نوشداروییه پس از مرگ سهراب. در عین حال در بازسازی فضای ساختمون خیلی ظریف عمل کرده و با در نظر داشتن بضاعت سینمای ایران به خوبی و به جا از جلوه های ویژه ی کامپیوتری استفاده کرده به نحوی که توی ذوق بیننده نمی زنه (اتفاقی که با صرف بودجه ای هنگفت برای فیلم محمد رسول الله مجیدی نیفتاد). در خلال روایت ماجرای پلاسکو هم به نحوی که خیلی از روایت اصلی دور نشه نقبی به سوء مدیریت بحران و معضلاتی از قبیل ناهنجاری های فرهنگی (فرصت طلبی در رانندگی و سد معبر با فیلمبرداری و...) می زنه، معضلاتی که بارها و بارها ازشون شنیدیم و گوشمون ازشون پر شده و دقیقاً به همین دلیل برای کارگر افتادنشون در ذهن مخاطب باید احساساتش رو با نمایش آنچه که می تونه باشه تحریک کرد که اتفاقاً در این مسیر هم خیلی درست و به اندازه و به طوری که وارد وادی گزافه گویی و شعار دادن نشه عمل می کنه که همه و همه نشان از هوشمندی و انسجام در کارگردانی کیایی داره. از طرفی یکی از مزیت های فیلم های کیایی به طور کلی، من جمله همین فیلم، پوشش خلأییه که امروزه به شدت در سینمای ما حس میشه و اون هم چیزی نیست جز فقر هیجان و فیلم های سراسر کسالت آور و تکراری که توی همین مورد فیلم های کیایی چند-هیچ از بقیه جلو می افتن. (موضوعی که طی جشنواره ی فجر، الیور استون به درستی و تیزبینانه و صریح به ش اشاره می کنه). در ضمن به نظرم ضعیف ترین فیلم کیایی بارکده که حالا اینجا دیگه جای بحث در موردش نیست.
1 لایک
پاسخ دهید
1397/12/18
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
سلام . من فکر میکنم اثر چهار راه استانبول یک اثری است که نساختن آن قطعا تاثیر گذاری بیشتری میتوانست در ذهن مخاطب داشته باشد . در ابتدا فیلم روندی کاملا نرمال را به همراه داشت که آرام آرام سعی میکرد خودش را به نقطه اوج داستانی حادثه پلاسکو بود نزدیک کند و با چیدمان پیش زمینه ها برای وقوع این حادثه را در قالب یک داستان ارائه کند . فراموش نکنید که چهار راه استانبول کیایی نمیخواست فیلمی مستند بسازد ، میخواست محتوایی مستند گونه را در تایم مشخصی از فیلم پیاده کند . با توجه به گفته شما که تا حدودی با اون موافقم فیلم توانست حرف های خود را که در یک قاب به نام حادثه پلاسکو بود را بزند و از آن شیره ای به نام فقر ، آسیب های اجتماعی ، بیکاری ، مسائل سیاسی و هر چیز دیگری که بشود برای آن نام گذاشت انجام داد اما واقعا ناموق در بعضئ عمل کرد . با تکرار حوادث و بازی با احساسات افراد نمیشود تاثیرگذاری بر مخاطب را چندان کرد ، تنها و تنها میتوان به هرسمت هدایت کرد . فیلمی که فقط شعارهایی میدهد که همه آنان دروغ است را آیا میتوان باور کرد و آن را هضم کرد ؟! واژگانی که به هم متصل شده اند و از دهان بازیگران در فیلم خارج میشود که میگویند : پلاسکو الان پایین نریخت ، زمانی پایین ریخت و مرد که امثالی پیدا شدند و از جنس ایرانی حمایت نکردند و یک سری هم مجبور شدند برای بقای کسب و کارشان برچسب های ترک رو بر روی کالای ایرانی بزنند :)))) حداقل کمی این یاوه گویی هایی که در صدا و سیما همیشه زیرنویس میشود را در فیلم اندکی کاهش دهید :///
1 لایک
پاسخ دهید
1397/12/19
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
به عبارتی دیگر میتوان گفت : برای تولید اثر های سفارشی و اسپشیال در فیلمها مخاطب را با مستقیم بی هوش نمیکنند بلکه آن را در ابتدا خمار میکنند تا در انتهای اثر معتاد تحویل دهند :|♢♢|
1 لایک
پاسخ دهید
1397/12/19
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
جمله های به ظاهر قلمبه سلمبه تنها زمانی مشکل زا هستن که برای بیانشون مقدمه چینی درستی صورت نگیره که مثال بارزش هم بعضی کارهای تهمینه میلانی مثل «تسویه حساب»ـه. غیر از اون ما نمونه هایی از این دست دیالوگ ها رو در فیلم های قهرمان پرور روز هالیوود هم به وفور شاهد هستیم. برای مثال بعضی از دیالوگ های نه آنچنان عمیق کاراکتر جوکر در شوالیه ی تاریکی که اتفاقاً برای حفظ وجه جادوی سینما در فیلم هایی که قصد حفظ فاصله با سینمای مستند رو دارن (از جمله همین چهارراه استانبول) ضروریه و هیچ اشکالی نداره. ولی مخاطب ایرانی تحت تأثیر فضای فیلمی مثل شوالیه تاریکی این دست جملات رو اونجا می پسنده در حالی که از طرف مقابل تحت تأثیر دلزدگی از فضای فرامتنی تبلیغات داخلی (مثل همینی که گفتین از این دست جمله ها توی صدا و سیما فراوونه) به ناحق نسبت به نمونه های داخلی و از قضا پرداخت شده ی این جملات موضع می گیره.
0 لایک
پاسخ دهید
1397/12/19
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
چقد منظوم بدون تو سوت و کور بود خیلی خوشحالیم
درباره چهارراه استانبولم باهات موافقم
خوش برگشتید😊
خیلی خوشحالم که برگشتید
چه خوبه که دوباره شما رو تو منظوم میبینم:)
به نظرم در درک مضمون فیلم دچار اشتباه شدید...کیایی به هیچ وجه قصد ساختن فیلمی مستندگونه نداشته و هیچ قصدی هم برای کالبدشکافی حادثه ی پلاسکو و پاسخ به پرسش طبیعی/جنایت بودن واقعه نداشته. همونطور که از کارهای سابقش بر میاد، کیایی فیلمسازیه با دغدغه های ساده ی اجتماعی که توی این فیلم حادثه ی پلاسکو رو صرفاً بستری برای اتصال چند داستان قرار داده (و البته بنا به روال روز هالیوود که در ایران نادره اشاره ای، نه خیلی گذرا، به یک رویداد حساس معاصر می کنه) اتفاقاً انتخاب حادثه ی پلاسکو با توجه به دغدغه ی این فیلم که عدم مدیریت و حمایت از تولیدکننده های داخلیه بسیار هوشمندانه ست. از اونجایی که یقیناً هزاران داستان ناگفته در دل هریک از واحدهای پلاسکو (یا کلا هر ساختمانی به عنوان یک لوکیشن رایج در طرح های اپیزودیک یا چندپیرنگی) میشه متصور بود این انتخاب به عنوان زمینه ای برای تعریف یک داستان خیالی و در عین حال نه آنچنان دور از ذهن، هوشمندانه تر هم نشون میده. (به عبارت ساده تر: کیه که بگه همچین داستانی نمی تونسته وجود داشته باشه؟ هیچکس!) به این ترتیب چند قدم به باورپذیرتر شدن یک داستان خیالی برای مخاطب نزدیکتر شده که به نوبه ی خودش در راستای تأثیرگذاری هر چه بیشتر پیام و بیانیه ی اجتماعی/اقتصادی/سیاسی فیلمه. بیانیه ای که در بخش پایانی فیلم از زبان کاراکتر رادان می شنویم، مبنی بر عدم توجه/توجه دیرهنگام و بی فایده ی مسئولین که نوشداروییه پس از مرگ سهراب.
در عین حال در بازسازی فضای ساختمون خیلی ظریف عمل کرده و با در نظر داشتن بضاعت سینمای ایران به خوبی و به جا از جلوه های ویژه ی کامپیوتری استفاده کرده به نحوی که توی ذوق بیننده نمی زنه (اتفاقی که با صرف بودجه ای هنگفت برای فیلم محمد رسول الله مجیدی نیفتاد). در خلال روایت ماجرای پلاسکو هم به نحوی که خیلی از روایت اصلی دور نشه نقبی به سوء مدیریت بحران و معضلاتی از قبیل ناهنجاری های فرهنگی (فرصت طلبی در رانندگی و سد معبر با فیلمبرداری و...) می زنه، معضلاتی که بارها و بارها ازشون شنیدیم و گوشمون ازشون پر شده و دقیقاً به همین دلیل برای کارگر افتادنشون در ذهن مخاطب باید احساساتش رو با نمایش آنچه که می تونه باشه تحریک کرد که اتفاقاً در این مسیر هم خیلی درست و به اندازه و به طوری که وارد وادی گزافه گویی و شعار دادن نشه عمل می کنه که همه و همه نشان از هوشمندی و انسجام در کارگردانی کیایی داره.
از طرفی یکی از مزیت های فیلم های کیایی به طور کلی، من جمله همین فیلم، پوشش خلأییه که امروزه به شدت در سینمای ما حس میشه و اون هم چیزی نیست جز فقر هیجان و فیلم های سراسر کسالت آور و تکراری که توی همین مورد فیلم های کیایی چند-هیچ از بقیه جلو می افتن. (موضوعی که طی جشنواره ی فجر، الیور استون به درستی و تیزبینانه و صریح به ش اشاره می کنه).
در ضمن به نظرم ضعیف ترین فیلم کیایی بارکده که حالا اینجا دیگه جای بحث در موردش نیست.
من فکر میکنم اثر چهار راه استانبول یک اثری است که نساختن آن قطعا تاثیر گذاری بیشتری میتوانست در ذهن مخاطب داشته باشد .
در ابتدا فیلم روندی کاملا نرمال را به همراه داشت که آرام آرام سعی میکرد خودش را به نقطه اوج داستانی حادثه پلاسکو بود نزدیک کند و با چیدمان پیش زمینه ها برای وقوع این حادثه را در قالب یک داستان ارائه کند . فراموش نکنید که چهار راه استانبول کیایی نمیخواست فیلمی مستند بسازد ، میخواست محتوایی مستند گونه را در تایم مشخصی از فیلم پیاده کند .
با توجه به گفته شما که تا حدودی با اون موافقم فیلم توانست حرف های خود را که در یک قاب به نام حادثه پلاسکو بود را بزند و از آن شیره ای به نام فقر ، آسیب های اجتماعی ، بیکاری ، مسائل سیاسی و هر چیز دیگری که بشود برای آن نام گذاشت انجام داد اما واقعا ناموق در بعضئ عمل کرد .
با تکرار حوادث و بازی با احساسات افراد نمیشود تاثیرگذاری بر مخاطب را چندان کرد ، تنها و تنها میتوان به هرسمت هدایت کرد . فیلمی که فقط شعارهایی میدهد که همه آنان دروغ است را آیا میتوان باور کرد و آن را هضم کرد ؟! واژگانی که به هم متصل شده اند و از دهان بازیگران در فیلم خارج میشود که میگویند : پلاسکو الان پایین نریخت ، زمانی پایین ریخت و مرد که امثالی پیدا شدند و از جنس ایرانی حمایت نکردند و یک سری هم مجبور شدند برای بقای کسب و کارشان برچسب های ترک رو بر روی کالای ایرانی بزنند :))))
حداقل کمی این یاوه گویی هایی که در صدا و سیما همیشه زیرنویس میشود را در فیلم اندکی کاهش دهید :///